جوآنا

سارِجوان

جوآنا

سارِجوان

اِم چی بگم؟!

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۲۱/۰۷/۰۷
    1
  • ۲۱/۰۷/۰۷
    0

گره

چهارشنبه, ۷ جولای ۲۰۲۱، ۰۹:۴۳ ب.ظ

تصمیم های مهم برای ساره شاید بیشترشان در آن قسمت خیابان که شاخه های متراکم درختان از دیوار دبستان بچگی‌هایش رد میشوند، رخ میداد. سه شنبه که از دعواها و تنش های مداوم با سرو، از خانه به خیابان پناه آورده بود و ضرب دار قدم میزد، پیش از گره شاخه‌ها و دبستان، ریشه را یافته بود.

آن روزی که مادری کردن برای سرو را_به اشتباه_شروع کرده‌بود! روزی که سرو وا داده بود جلوی ساره و او بی مهابا مادر دومی شده بود که برای کوچکترین مسائل سرو، حرص میخورد و نصیحت و توبیخ می‌کرد.

بعد ساره زیر گره اول اندیشیده بود که "مادری" شاید کلمه‌ی درستی نباشد. مادری واقعا ملزم به درست و غلط کردن، مجبور کردن و کنترل است یا این تعریف ذهن ماست؟ بعد هم پیچیده بود ذهنش و در آخر فهمید که باید ترمز این کنترل‌گری یا مادری یا هرچه که نامش هست را بکشد.

ماشین رابطه‌ی سرو و ساره داشت چپ میکرد و این را هردو می‌فهمیدند. ساره نمی‌دانست سرو در پی رهاییست یا به دنبال اصلاح اما هرچه بود، برای بقایای رابطه، زیر گره میانی، در مجاورت دبستان، تصمیمش را گرفت و کمی بیشتر سکوت را انتخاب کرد و کمی بیشتر همراهی و خواست که دوستی باشد که مطمئن به ذکاوت و عقل دوست خود است و تا وقتی نمیخواهد و مجبور نیست نظری نمی‌دهد.

این بهتر از کلا دوست نبودن نیست؟

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱/۰۷/۰۷
جوآنا سابزاب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی